زایلە - صعود سه کوهنورد ایرانی به قله کازبک (اورست کوچک) در زمستان ۱۴۰۳

سه کوهنورد ایرانی، میلاد ریاضیات از اصفهان، محسن دامغانی از کرمان و رضا رحمتیان از کرمانشاه، موفق شدند در یک صعود زمستانی دشوار و چالش‌برانگیز، قله ۵۰۴۷ متری کازبک را در کشور گرجستان فتح کنند. این صعود که در بهمن ۱۴۰۳ انجام شد، با شرایط سخت آب‌وهوایی، حجم بالای برف و سرمای شدید همراه بود و به‌عنوان یکی از کم‌سابقه‌ترین صعودهای زمستانی ایرانیان به این قله ثبت شد.

کازبک؛ آتشفشان خاموش قفقاز

کوه کازبک، آتشفشانی خفته و سومین قله مرتفع گرجستان پس از شخارا و جانگا محسوب می‌شود. این قله، یکی از مرتفع‌ترین قله‌های قفقاز و پس از البروس، دومین آتشفشان مرتفع منطقه است. نام گرجی این کوه به معنای “کوه یخچالی” است. اولین صعود ثبت‌شده این قله در سال ۱۸۶۸ توسط تیمی از آلپاین کلاب بریتانیا انجام شد و از آن زمان تاکنون، کازبک همواره یکی از مقاصد چالش‌برانگیز کوهنوردان حرفه‌ای جهان بوده است.

آغاز برنامه؛ گام‌های نخست به سوی چالشی بزرگ

برنامه صعود زمستانی از سوی باشگاه کوهنوردی الابرز تهران اعلام شد و پس از بررسی‌های لازم، تیم سه‌نفره ما برای این صعود انتخاب شد. هماهنگی‌های نهایی توسط میلاد ریاضیات (سرپرست برنامه) و آقای هاشم نژاد انجام گرفت و تاریخ حرکت مشخص شد.

در اول بهمن ۱۴۰۳، تیم ما تهران را به مقصد تفلیس ترک کرد. طبق برنامه اولیه، قرار بود یک شب در تفلیس بمانیم، اما با توجه به پیش‌بینی بارش سنگین برف و احتمال مسدود شدن مسیر، تصمیم گرفتیم مستقیماً به روستای کازبکی حرکت کنیم. روستای کازبکی که در دامنه‌های کازبک قرار دارد، به دلیل بارش برف سنگین کاملاً سفیدپوش شده بود. اهالی روستا با تعجب و نگرانی ما را از ادامه مسیر منع می‌کردند، چرا که برف پودری عمیق و سرمای شدید صعود را دشوار و خطرناک کرده بود.

روز اول صعود؛ گام‌های نخست در دل برف و یخ

پس از یک روز استراحت در روستا و بررسی وضعیت هوا، چهارشنبه ساعت ۵ صبح از هتل به سمت کلیسای گرگتی، ابتدای مسیر صعود، حرکت کردیم. مسیر کاملاً یخ‌زده و خطرناک بود و استرس ناشی از توقف احتمالی ماشین در جاده برفی، شروع برنامه را سخت‌تر کرد.

ساعت ۶ صبح با توکل به خدا صعود را آغاز کردیم. اما اولین چالش بزرگ خیلی زود خود را نشان داد؛ مسیر جی‌پی‌اس ما برای صعود تابستانی تنظیم شده بود و پیدا کردن مسیر زمستانی به دلیل احتمال سقوط بهمن و حجم برف عمیق بسیار دشوار شد. هر قدمی که برمی‌داشتیم، تا زانو در برف فرو می‌رفتیم.

هدف روز اول، رسیدن به پناهگاه میتو در ارتفاع ۳۸۰۰ متری بود، اما حجم بالای برف و سرمای طاقت‌فرسا سرعت ما را کم کرد. طبق برنامه قرار بود شب را در گردنه گرکتی چادر بزنیم، اما به دلیل خستگی شدید، شب را در پناهگاه کارت که در نزدیکی میتو بود، سپری کردیم. خوشبختانه در پناهگاه دو نیروی محلی مشغول تعمیرات بودند و با چای داغ و آب گرم از ما استقبال کردند. این پناهگاه با داشتن امکانات کامل، فرصتی بود تا اطلاعات بیشتری از مسیر بگیریم.

روز دوم؛ رویارویی با سرمای منجمدکننده

صبح روز پنجشنبه، پس از مشورت با کوهنوردان گرجی، متوجه شدیم که یک تیم ارمنی یک ماه پیش موفق به صعود شده و تیم ما دومین تیم صعودکننده زمستانی امسال خواهد بود. این اطلاعات، انگیزه و روحیه ما را تقویت کرد.

ساعت ۶ صبح در شرایطی که باد شدیدی می‌وزید، حرکت کردیم. حرکت روی یال، یخ‌زدگی تجهیزات، سرمای استخوان‌سوز و بادهای شدید، صعود را طاقت‌فرسا کرده بود. اما امید ما با طلوع خورشید و کاهش نسبی سرما بیشتر شد. پس از چهار ساعت پیمایش، به یخچال گرگتی رسیدیم. کرامپون‌ها را بستیم و حرکت بر روی یخ را آغاز کردیم. خاطرات صعود تابستانی من به کازبک در ذهنم تداعی شد، اما شرایط زمستانی، صعود را چندین برابر سخت‌تر کرده بود.

سرانجام، در ارتفاع ۴۰۰۰ متری، نقطه‌ای مناسب برای برپایی چادرها پیدا کردیم. بادهای شدید و سرمای وحشتناک اجازه نمی‌داد که استراحت راحتی داشته باشیم. آب داخل کیسه خواب من یخ زده بود و با وجود پوشیدن تمامی لباس‌های گرم، باز هم سرمای ۴۰ درجه زیر صفر ما را به چالش کشیده بود.

روز سوم؛ تلاش نهایی برای فتح قله

روز جمعه، ساعت ۸:۳۰ صبح، با انرژی‌ای مضاعف به سمت قله حرکت کردیم. هوا ابری و ناپایدار بود، اما با اعتمادی که به پیش‌بینی‌های آقای دکتر هاشم نژاد داشتیم، مطمئن بودیم که بین ساعت ۲ تا ۴ بعدازظهر هوا برای صعود مساعد خواهد شد.

مسیر هرچه بالاتر می‌رفت، شیب بیشتر و برف عمیق‌تر می‌شد. در نهایت، ساعت ۱۱:۳۰ به گردنه رسیدیم و به مسیر قله نگاه کردیم.

جی‌پی‌اس ما  به دلیل اختلالات مزی روسیه و گرجستان دچار خطا شده بود و مسیر جدیدی که تیم ارمنستانی علامت‌گذاری کرده بودند، با مسیر تابستانی که من قبلاً رفته بودم، متفاوت بود.

در مسیر قله، با شیب‌های ۳۰ تا ۴۰ درجه، تلاش زیادی کردیم تا با حمایت یکدیگر مسیر را طی کنیم.  با تلاش فراوان ساعت یازده و نیم به زیر قله رسیدیم 

کار اصلی و فنی ما از اونجا تازه شروع میشد

به دلیل نبود وقت و تایم برگشت با مشورت دویست منر زیر قله را بدون ثابت گذاری به راه خود ادامه دادیم در بخشی از تراورس زیر قله پاهایم سر خورد و سقوط کردم، اما خوشبختانه طناب حمایت که از سال قبل در مسیر باقی مانده بود، مرا نجات داد. این لحظه، خطرناک‌ترین تجربه من در این صعود بود.

فتح قله؛ لحظه‌ای که هرگز فراموش نخواهد شد

ساعت ۲:۳۰ بعدازظهر، قله کازبک را فتح کردیم. همه‌چیز طبق برنامه پیش رفت. باد شدید، سرمای منفی ۴۰ درجه و یخ‌زدگی تجهیزات، شرایط را دشوارتر کرده بود، اما لذت صعود، تمام سختی‌ها را جبران کرد.

با توجه به تجربه‌هایی که داشتیم، خیلی سریع عکس و فیلم گرفتیم و به سمت پایین حرکت کردیم، زیرا حوادث بیشتر در مسیر بازگشت رخ می‌دهد. با احتیاط کامل و هماهنگی تیمی، به سمت چادرها بازگشتیم و حوالی ۸ شب به محل شب‌مانی رسیدیم. شام مختصر و یک نوشیدنی گرم، بهترین پاداش برای این صعود بود.

بازگشت به روستا و پایان ماجرا

صبح روز شنبه، با روحیه‌ای عالی و احساس رضایتی بی‌نظیر، چادرها را جمع کردیم و مسیر بازگشت را آغاز کردیم. ساعت ۱ بعدازظهر به پناهگاه کارت رسیدیم و پس از تماس با خانواده‌ها و اطلاع‌رسانی به دوستان، به سمت کلیسای گرگتی حرکت کردیم. در نهایت، حوالی ۴ بعدازظهر، صعود زمستانی کازبک با موفقیت به پایان رسید.

نتیجه‌گیری

صعود زمستانی به کازبک، تجربه‌ای فراموش‌نشدنی بود. امیدوارم تمامی کوهنوردان، با برنامه‌ریزی دقیق و در نظر گرفتن شرایط سخت زمستانی، صعودهایی ایمن و موفق داشته باشند. کوهستان، بی‌رحم اما در عین حال جذاب است.

گزارش از رضا رحمتیان