زایلە - کمتر از نصف قرن است که ردپای زنان را در پست های مدیریتی و مناصب دولتی و حکومتی می توان مشاهده کرد؛ این شکل از حضور زنان در حوزه های عمومی، ریشه در تحولات سیاسی/اجتماعی ای دارد که بر اساس دیدگاه یورگن هابرماس، به بالارفتن سطح تحصیلات زنان و امکان استقلال اقتصادی و اشتغال آنان مرتبط دارد. این دو عنصر، به خلق "زنی نوین" دامن زده که پیشتر حتی در سطح طبقات فرادست و بورژوازی نیز مصداق آن کمتر یافت می شد. زن نوین، زنی است آگاه به نیازها و مطالبات صنفی و جنسیتی خود و در عین حال مشرف به قوانین و مجهز به تکنیک های ابراز خود. این شکل از آگاهی نوعی موضعگیری مطالبه گرایانه است که زن را به زنانگی و توانمندیهای زنانه خویش و اجحاف و ستمهای تاریخی/اجتماعی علیه خود، آگاه و توانا می سازد. زن در این تحول دیگر آن زن مطرود و مفلوکی نیست که به شکلی سلبی بازتعریف می شد. پیشتر در تعریف ساختارگرایانه از زنانگی چنین فرض می شد، که زن، یعنی موجود فاقد قضیب و مردانگی؛ در این تعریف زن، به میانجی فقدان و عدم مردانگی بازتعریف می شد. خودآگاهی نوینِ زن جدید، دیگر او را در وضعیت سلبی قرار نمی دهد یا حداقل تلاشی است در برابر آن. او زن است، به همان سان که زن است و نه کمتر. زنی مجهز به زنانگی و دارای قدرت اشراف بر حیات اجتماعی و تکنیکهای ابراز خود. او بدن خود را به بهترین شکل ممکن می شناسد و آن را در جهت بازتعریف سکوسالیته و زنانگی خویش به کار می گیرد. زنی نوین، که تبعیت وی از بدن و نیازهای زنانه خویش، جایگزین مناسبی برای تحمل فشارها و هنجارهایی است که به شکلی بیرونی بر وی تحمیل شده بودند. زن نوین، فقدانها و ناکامی های خود را نه در جایگاه ثانویه و گناه آلود خود، بلکه در ساخت اجتماعی/ایدئولوژیکی تصور می کند که در طول تاریخ موجب طرد وی و "اندرونی"بودگی وی شده است. چنین طردی به شکلی مفهومی تحت عنوان اهل منزل، مال و منال، عیال و ... مانع از بروز نام وی در حوزه عمومی و به زعم آن حضور دِفاکتوی وی شده است. تلاش فعالان زن برای وارد کردن نام مادر در شناسنامه، بخشی است از تلاش برای تثبیت نام زنان در حوزه عمومی. حوزه عمومی ای که در حال حاضر با سربرآوردن نام زنان در مجامع و محافلی که پیشتر در قرق مردان بودن، امید بخش یک تحول اجتماعی است.
انتخابات و حضور زنان به عنوان داوطلب، فارغ از هر نوع رویکرد ارزشیابانه نسبت به ذات دموکراتیک آن، حرکتی است قابل تأمل که طی چند دهه اخیر نمونه های شاخصی از آن را می توان در سراسر جهان برشمرد. در انتخابات شوراهای شهر و روستا در شهرستان بوکان، انتخاب سه زن به عنوان اعضای اصلی و یک زن دیگر به عنوان عضو علی البدل، ما را به قرائتی نوین از حضور زنان در عرصه عمومی فرامی خواند. ردپای زن جدید را در این حضور و انتخاب می توان ملاحظه کرد. زنی که به میانجی خود و بدن، به طرزی خالی و تهی از استطاعت ایدئولوژیکی/سیاسی وارد عرصه سیاسی شده و جهان فراروی خود را به تناظر و میانجی بدن، ژستهای فانتزیک، ساخت زیبایی شناختی مناظر و رخسار، پوشش و تن پوشهای طراحی شده، صورتها و نمایش ستاره گون چهره و ... بازروایت می کند و مخاطب را نه در موقعیت رأی دهنده، بلکه به عنوان یک "پذیرنده" فرامی خواند. مخاطب در چنین وضعیتی بیش از آنکه یک رأی دهنده بازیگوش و شاید "هیز" باشد، کسی است که زن جدید را با تمام مطالبات و نمایش بدنی وی می ستاید و ردپای وی را در جامعه و در سطح عمومی در مقام یک تصمیم گیرنده اصلیِ شهر می پذیرد. مخاطبان مرد، درست در بزنگاه یک تنش تاریخی بر سر قبول و پذیرش زن در جایگاه "زن سنتی و اندرونی نشین، که بدن و نمایشهای بدنی وی محلی از اعراب ندارد" و یا زن در جایگاه "زن نوین و خودآفرین" قرار دارند. زن نوینی که بر خود، جایگاه و مطالبات خود و درک خود از بدن اشراف داشته و خود را نه در جایگاه اندرونی، بلکه در حوزه عمومی و جایگاه تصمیم گیری و سیاست تدبیر شهر می جوید. حضور و انتخاب زنان بوکانی به ویژه در سطح مدیریت شهر، فارغ از تمام انتقادات نسبت به فلسفه شورای شهر و دموکراسی انتخابات محور و ....، مبین پذیرش نسل نوینی از زنان است که به معنای فوکوییِ آن، بر سر قدرت در حال مذاکره و مشاجره هستند. زنانی تکنوکرات، به میانجی بدنهای زنانه.
- عکس اول روزنامه سراسری "هفت صبح" با عنوان "مورد خاص زنان بوکان"
در انتخابات شورای شهر این دوره، بوکان تبدیل به یک مورد خاص شد.مورد استثنایی که در آن سه زن توانستند در یک رکوردشکنی وارد شورای این شهر شوند.از بین هفت نمایندهای که روز جمعه به شورای شهر راه پیدا کردند، ژیلا عبدی،رای اول این دوره شوراهای بوکان بود.
جایگاه نفر ششم و هفتم هم به ترتیب به دو زن دیگر به نامهای گلاویژ حسنی و پخشان سلیمی رسید.نه فقط این سه نفر بلکه از بین اعضای علیالبدل هم یک زن دیگر توانست به شورای شهر این دوره راه پیدا کند.
ژیلا عبدی در دانشگاه درس حقوق خوانده اما وکیل نیست.او با دو هزار و ۷۰۰ رای نفر اول شهر بوکان شده. گلاویژ حسنی وکیل دادگستری است. از قضا او در دور اول بررسیها، رد صلاحیت هم شده بود و در این انتخابات توانسته دو هزار و ۴۷ رای جمع کند. پخشان سلیمی هم استاد درس انقلاب دانشگاه آزاد و دبیر علوم اجتماعی مدرسه بوده که فقط چهار رای از حسنی کمتر به دست آورد
June 22, 2021