یک ناظر سیاسی تحولات منطقە اعلام کرد که پروژه  شام جدید پروژه ای (عربی_ اسرائیلی_ آمریکایی) است که با همکاری کشورهای حوزه دریای مدیترانە و دریای سرخ بە اجرا در می آید.
شوان جاف ناظر سیاسی در گفتگو با خبرنگار زایله، گفت: پروژه "شام جدید" چندین مرحله تاریخی و سیاسی را همزمان با ایجاد تغییرات در کشورهای درگیر این پروژه  درنوردیده است. چرا که این پروژه درسال ۱۹۹۲ هنگامی که آمریکا در فکر ساقط کردن صدام حسین بود، توسط شیمون پرز رئیس جمهور اسبق اسرائیل و تورگوت اوزال رئیس جمهور اسبق ترکیه طرح ریزی شد. هدف این پروژه انتقال خط لوله آب ترکیه از طریق سوریه به اردن، لبنان، اسرائیل، عربستان، کویت، امارات، بحرین ، قطر و عمان بود.
این پروژه دو هدف عمده را دنبال می کرد؛ نخست، ایجاد جبهه (سامی، سامری، ترکی) در مقابل احتمال نفوذ ایران در عراق، سوریه و لبنان که این جبهه در چهارچوب دولت های سنی مذهب خود را نشان می داد. دوم اینکه، بها دادن به پروژه آبی "گاپ" با همکاری لوجستیکی و مالی اسرائیل و امارات متحده بود تا در سال ۲۰۱۵ این پروژه (بخاطر جنگ داعش تا سال ۲۰۲۰ به تعویق افتاد) آن ها را از بحران آب برهاند . اگر نیک بنگریم اسرائیل در سال ۱۹۶۷ پس از جنگ اعراب و اسرائیل مسئله پروژه گاپ را که در سال ۱۹۳۶ توسط صهیونیست ها در گفتگو با آتاتورک بیان شده بود دوباره مطرح نمود . در سال۱۹٨۹ امارات متحده عربی با هدف ایجاد امنیت غذایی خود جهت شروع پروژه ۱/۵ میلیارد دلار مساعدت مالی نمود.
وی همچنین گفت: پس از اتمام دوران ریاست جمهوری تورگوت اوزال در ترکیه، اسرائیل از روند ادامه پروژه ناکام ماند، به همین خاطر در سال ۱۹۹۴ شیمون پرز با تغییر ۱٨۰ درجه سیاسی به پادشاه عمان روی آورد و برای دو هدف مستقیما به این کشور سفر کرد. نخست اینکه سلطان قابوس دوستی نزدیکی با ایران داشت و مورد اعتماد آنها و یک پل ارتباطی بود. چرا که تلاویو می ترسید پس از سقوط عراق، موقعیت و نفوذ سیاسی ایران تهدیدی بزرگ برای اسرائیل باشد و در این راستا پرز می توانست از موقعیت سلطان قابوس بهره ببرد .
دوم اینکه: موقعیت جغرافیایی کشور عمان نقش موثری بر سیاست نفت در خلیج فارس داشت. همچنین توافقات تجاری جهت فعال سازی معادن با ارزش عمان همچون معادن دُر و مرجان در بازارهای جهانی ازطریق شرکت های زیور آلات اسراییلی صورت گرفت.
این ناظر سیاسی همچنین آشکار ساخت، از آن پس موارد خاصی  همچون اعتماد سیاسی، انتقال جبهه جنگ از عراق و لبنان به مرزهای ایران، افغانستان و پاکستان (جنبش طالبان) در منطقه روی داد و همزمان با فرایند رهایی عراق بار دیگر اهمیت موقعیت استراتژیکی ترکیه نمایان شد تا نیروهای ائتلاف در کمترین زمان و با کمترین هزینه ضربات خود را از طریق پایگاه هوایی (اینجرلیک) بر مثلث سنی مذهب که عامل اصلی قدرت و مشروعیت حزب بعث عراق بودند، وارد آورد. اما ترکیه به چند دلیل با این کار مخالفت کرد و این مخالفت و خوانش نادرست او از سیاست(آمریکایی _ اسرائیلی) باعث تنزل موقعیت استراتژیکی، جغرافیایی و دیپلوماسی آن شد. ترکیه برای جبران اشتباهات سیاسی خود، خصوصا پس از بهار عربی در سال ۲۰۱۱ به بهانه تهدید پ.ک.ک و با توافقات صورت گرفته با روسیه و آمریکا به مرزهای عراق و سوریه یورش برد . ترکیه پس از اضمحلال داعش در سوریه و عراق و شکست نیروهای نیابتی ، عملیات های نظامی آشکاری را در کشورهای عراق، سوریه ولیبی انجام داد، که آن هم بخاطر جبران انزوای آنکارا در سیاست سایکس پیکوی نوین بود، از دیگرسو می خواست خود را همچون آلترناتیوی در احتمال شکست هلال شیعی در منطقه نشان دهد تا پروژه به تعویق افتاده عربی_ اسرائیلی  (پروژه آب گاپ) را متوقف نماید.
شوان جاف همچنین گفت: تجاوزات روسیە از آغاز جنگ سرد تا کنون برای دستیابی به آب های گرم تهدیدی برای دریای سیاه، مدیترانه، خلیج فارس و دریای سرخ می باشد.
نرمش روسیه در بازی های سیاسی ، ناتو را مردد کرده به گونه ای که ترکیه برای دستیابی به انرژی هسته ای، ضد موشک و هواپیماهای بدون سرنشین، جلوگیری از سقوط اقتصادی و ثابت ماندن در وضعیت کنونی حاضر است اطلاعات تکنولوژیکی نیروهای ناتو را به روسیه و چین تحویل دهد. این مسائل  (تاسیس ایستگاه اتمی ۲۰۱۷ روسیه، بازداشت کشیش آمریکایی، موضوع قتل خاشقچی و همکاری۴۰۰میلیارد دلاری چین برای کمک به عدم سقوط بهای لیر ترکیه درسال ۲۰۲۰) را بیشتر به ترکیه نسبت می دهد. کمک های چین و روسیه به ترکیه تهدیدی برای کشورهای غربی به حساب می آید، به همین خاطر پروژه شام جدید همچون پروژه ای (اقتصادی، نظامی، امنیتی) در چارچوب دول عربی انجام می شود.
تفاهم نامه (نظامی_ امنیتی_ تجاری) اسرائیل و امارات که اخیرا پیش آشکار شد می تواند بستری برای انجام این پروژه باشد.