حملەی هوایی ترکیه به سلیمانیه و پیامدهای آن / صلاح الدین خدیو
(0) /
زایلە - پیش پهپادهای ارتش ترکیه، ظاهرا به قصد کشتن ژنرال مظلوم کوبانی فرمانده نیروهای دمکراتیک سوریه و اصلی ترین رهبر کردهای سوری، فرودگاه سلیمانیه را هدف قرار دادند.
گفته می شود مظلوم عبدی از این ترور جان سالم بدر برده، اما پیش زمینه ها و پیامدهای سیاسی احتمالی این رخداد به گونەای نیست که بتوان به آسانی از آن گذشت.
حمله به فرودگاه سلیمانیه اندکی پس از بسته شدن حریم هوایی ترکیه به روی پروازهای برخاسته از آن صورت گرفته است.
امری که بیانگر آن است که ترکیه به هدف مقابله با حمایت آشکار بافل طالبانی از نیروهای کرد سوریه، رشته ای تدابیر مقابلەجویانە اتخاذ کرده است.
بافل طالبانی در ماه های اخیر با سفر به مناطق تحت کنترل واحدهای مدافع خلق در شمال سوریه و نیز حضور در گردهمایی حزب دمکراتیک خلق ها در دیاربکر، آشکارا سیاست های " ضد کردی " اردوغان را به چالش کشیده است.
سقوط دو فروند بالگرد حامل فرماندهان کردهای سوریه در آسمان دهوک که احتمالا از سوی اتحادیەی میهنی کردستان در اختیار افراد مظلوم کوبانی قرار گرفته بودند، روابط آنکارا با سلیمانیه را بیش از پیش وخیم کرده است.
ترکیه به صورت سنتی روابط نزدیکی با اربیل و حزب دمکرات کردستان دارد.
در حالیکه اتحادیەی میهنی در سلیمانیه روابط تنگاتنگی با ایران دارد.
رقابت دیرینەی دو حزب عمدەی کرد و موقعیت ژئوپولتیک خاص مناطقی که هریک در اقلیم کردستان کنترل می کنند، تاثیرات خود را بر اولویت های منطقەی آنها گذاشته است.
تحولی که اخیرا اتفاق افتاده، تغییر حمایت اتحادیەی میهنی از پ.ک.ک و شاخەی سوری آن از وضعیت محتاطانه و نیمه پنهان به حالت آشکار و مبارزەجویانە است.
این تحول ریشه در رقابت های داخلی این حزب، رقابت با حزب دمکرات و ویژگی های شخصیتی رهبر جدید آن بافل طالبانی دارد.
پیش از این پروندەی ارتباط با جنگجویان کرد سوریه، در اختیار لاهور شیخ جنگی رئیس مشترک پیشین اتحادیه و فرماندەی واحد زبدەی " ضد ترور " قرار داشت.
نیرویی که توسط آمریکایی ها آموزش دیده و ارتباط نزدیکی با آنها دارد. گفته می شود لاهور از این کانال برای لینک کردن کردهای سوری ضد داعش با فرماندهان آمریکایی استفاده کرد و زمینەی همپیمانی طرفین را فراهم آورد.
اتحادی نه ساله که با وجود مخالفت های شدید ترکیه هنوز دوام آورده است.
دو سال قبل در جنگ قدرتی که میان دو عموزاده در گرفت، حزب دمکرات کردستان با حمایت از بافل طالبانی، به حذف لاهور و اخراج وی از حزب متبوعش یاری رساند.
حزب دمکرات بعنوان قدرت اصلی اقلیم کردستان، مصرانه بدنبال کنترل انحصاری روی دو پروندەی نفت و ارتباطات خارجی است.
از دید آنها نقش لاهور بعنوان طراح پیوند نزدیک آمریکایی ها و شاخەی سوری پ.ک.ک که به حاشیه رفتن انجمن ملی کردها - متحدان پارتی در سوریه - انجامید، نابخشودنی بود.
لذا با حمایت از کودتای بافل طالبانی کوشید به تقویت جناح " حرف شنوی " اتحادیەی میهنی یاری رساند.
محاسبەای که اشتباه از آب درآمد. بافل طالبانی پس از ماه عسلی کوتاه با پارتی، برای کسب مشروعیت در میان افکار عمومی و بویژه یارگیری از جناح پرطرفدار لاهور، دست به سیاست های یکجانبه و اقدامات غیرمتعارف زد.
حمایت آشکار و " انقلابی " از کردهای سوریه بخشی از راهبرد او هست. او اخیرا آشکارا اعلام کرد که پروندەی "میهن پرستی کردی" را از دست حزب رقیب خارج و به سیاق گذشته دوباره اتحادیه را متولی آن می کند.
اشارەی او مشخصا به سیاست های "اعلامی" و نه لزوما اعمالی پارتی در یک دهەی گذشته به قصد کسب نفوذ در میان کردهای خاورمیانه و جبران نقصان مشروعیت کارکردی از رهگذر کسب مشروعیت انقلابی است.
اما از ظاهر امر چنین بر می آید که بافل با قواعد این نوع بازی چندان آشنا نیست و بی محابا از خطوط قرمز عبور می کند.
بر اساس نوعی مقایسه می توان گفت، سیاست ورزی بافل طالبانی متاثر از الگوی محمد بن سلمان است: هنجارشکنی های پی در پی و عبور از الگوهای متعارف به قصد منکوب کردن رقبا و تثبیت قدرت خویش.
وی بر آن است با این روش، دوباره به سیاق گذشته، اتحادیەی میهنی را در کانون سیاست کردی و رقابت بر سر پدرخواندگی ناسیونالیسم کرد قرار دهد.
حوزەای که در ده سال اخیر به تیول پارتی در آمده بود، به عرصەی رقابتی بدل می شود که اگر به نحوی مهار نگردد، پیامدهای منفی آن حکومت تضعیف شدەی اقلیم را درگیر خواهد کرد.
به صورت کلی می توان گفت رقابت بر سر تبلیغات میهن پرستانه در هر دو حزب، بخشی از جنگ قدرت میان آنها و نیز در درون هر یک از دو حزب است.
رخداد امروز به تنش میان دو حزب و تضاد روزافزون مسرور بارزانی و بافل طالبانی افزوده و معادلات جدیدی را خلق می کند.
ارسال نظر: