امروز سالگرد عملیات طوفانالاقصی است؛ خاورمیانه «عمیقا دگرگونشده»
(0) /
زایلە - در سالگرد عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳، خوانشی از رویدادها و تحولات پس از آن به خوبی تغییرات در ادراکات و صفبندیهای موجود را نشان میدهد که در تصویر کلان، خاورمیانه را عمیقا دگرگون کرده و فراتر از آن را متاثر کرده است. هزاران نفر در سراسر جهان با نزدیک شدن به سالگرد ۷ اکتبر اعتراضات خود را مجددا از سر گرفتهاند، بازیگران عربی که تا پیش از آن در مسیر عادیسازی با اسرائیل قرار داشتند، اکنون از راه حل دودولتی و بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ سخن به میان میآورند.
حماس نشان داده که شکستناپذیر است و سیاست اسرائیل به ویژه عرصه متلاطم داخلی آن را در بنبست قرار داده است. روابط متحدان غربی با دولت نتانیاهو در بدترین شرایط خود از هر زمان دیگری قرار دارد و ایران نیز با حملات مستقیم خود به اسرائیل این سیگنال را مخابره کرده که در دفاع از محور مقاومت خود جدی و راسخ است. در چارچوب این صحنه در حال تغییر که در یکسال گذشته در مخیله بدبینانهترین تحلیلگران و کارشناسان هم نمیگنجید، «دنیایاقتصاد» امروز در یکسالگی ۷ اکتبر، پروندهای مشتمل بر چند دیدگاه خارجی و داخلی از آنچه در یکسال گذشته اتفاق افتاده است، ارائه کرده است.
درسهای ۷ اکتبر
علیرضا مجیدی/ پژوهشگر مسائل خاورمیانه
عملیات هفتم اکتبر، اولین و به یک معنا تنها عملیات زمینی تهاجمی تاریخ مبارزات ملت فلسطین علیه اسرائیل به شمار میرود. مهمترین درس 7 اکتبر این بود که یک گروه شبهنظامی حتی بدون هماهنگی با واحدهای سیاسی خود میتوانند دست به اقدامی بزنند که پیامدهای آن، نظم کل منطقه را تحتتاثیر جدی قرار دهد و معادلات کلان منطقه را برهم بریزد. این مساله که ما در هر سطحی باید نگاه راهبردی را اولویت قرار دهیم، یکی از مهمترین نکاتی بود که 7 اکتبر به ما آموخت. دیگر درس مهم این عملیات آن است که هیچ وقت بازی تمام نمیشود؛ اگر روز 7 اکتبر را یک قاب تصویر بگیریم، 8 اکتبر را یک قاب تصویر دیگر، انتهای سال 2023 را یک قاب تصویر بگیریم و ابتدای اکتبر 2024 را یک قاب تصویر دیگر، قابهای تصویر متفاوتی به دست میآید که بیانگر آن است که فضای بازیگری و اثرگذاری هیچ وقت پایان نمییابد و هیچ گاه نباید بازی را تمامشده تصور کنیم.
بازی ادامه دارد و هر طرفی در مسیر خود باید در راستای حداکثرسازی منافع به تلاشهایش ادامه دهد. اما 7 اکتبر یکسری پیامد و روند را نیز پدید آورد که این روندها هم میتواند نقش علت را برای 7 اکتبر داشته باشد و هم بر روند جاری که نظم منطقه را میسازد، اثربگذارد. اولین پروژهای که 7 اکتبر بر آن تاثیر گذاشت، پروژه «تطبیع» (عادیسازی) خصوصا روند عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی بود. البته بعد از هفتم اکتبر کل پروژه عادیسازی اسرائیل با کشورهای عربی و در درجه بعدی کشورهای اسلامی تحتالشعاع قرار گرفت و این موضوعی است که اتفاقا جمهوری اسلامی ایران به اندازه کافی روی آن کار نکرده است. مساله دیگر فرآیند الحاق کرانه باختری به قلمرو رژیم صهیونیستی است که این پروژه هم در زمره عللی بود که حماس به واسطه آن، به سمت 7 اکتبر گام برداشت و هم پیامد آن تعلیق بیش از 10ماهه این پروژه است.
در حال حاضر نیز به دلیل درگیری اسرائیل در جنگ با لبنان بار دیگر این پروژه موقتا به حالت تعلیق درآمده است. مساله مهم دیگر این است که وجهه اسرائیل در جهان به شدت آسیب دیده و خود اسرائیل هم نسبت به این موضوع آگاه است. این امر میتواند یکسری پیامدها برای ما داشته باشد که روی این موضوع به صورت نسبی کار شده است. در این موارد هم مقاومت و هم ایران همچنان میتوانند میدان بازیگری و اثربخشی داشته باشند. اما به نظر من بالاترین تاثیر 7 اکتبر این است که در میانمدت راستگرایی باعث افول راستگرایی در اسرائیل میشود. یک روند رو به رشد راستگرایی در اسرائیل داریم که از پیش از نخستوزیری نتانیاهو شروع شده بود اما احتمالا بعد از جنگ با سکته مهم مواجه میشود و این میتواند بستر را برای فعال شدن جدی ایده دو دولتی فراهم کند.
سال محاکمه اسرائیل
الیوت آبرامز / عضو ارشد مطالعات خاورمیانه شورای روابط خارجی آمریکا
پیشتر سال 2023 با اختلافات داخلی عمیق در اسرائیل بر سر اصلاحات قضایی مشخص شد. تظاهرات بزرگ، لفاظیهای سیاسی شرورانه و اختلاف شدید بین کسانی که از اصلاحات به عنوان راهی برای محدود کردن قدرت قضایی بیش از حد حمایت میکردند و کسانی که آن را پایان دموکراسی میدانستند، در سال 2024 سیاست اسرائیل را به نقطه جوش رساند.اما پس از آن 7اکتبر فرا رسید و اصلاحات قضایی فراموش شد.این رژیم در شوک و وحشت فرو رفت.در ماههای بعدی توافق گستردهای در مورد لزوم شکست حماس و علاوه بر آن، حمایت یکپارچه از سربازان نیروهای نظامی اسرائیل وجود داشت. برخی از افسران ارشد به سرعت استعفا کردند و برخی دیگر با کندی بیشتری در عواقب و پیامدهای پس از آن استعفا کردند و مسوولیت فاجعه امنیتی را بر عهده گرفتند.
با گذشت ماهها و ادامه درگیریها، نتانیاهو بار دیگر مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. علاوه بر همه مسائل قدیمی او، سرزنشهای انباشته شده برای 7 اکتبر و اینکه او راهی برای بازگرداندن گروگانها پیدا نکرده است؛ آوارگی نیز به عنوان یک مساله اصلی برای رژیم مطرح شده است. حدود 75000 اسرائیلی به دلیل راکتهای حزب الله و ترس از نوع حمله فرامرزی که از غزه بیرون آمد، خانههای خود در شمال نزدیک مرز لبنان را ترک کردند. تظاهرات گسترده خیابانی علیه دولت حتی قبل از سالگرد 7 اکتبر به خیابانها بازگشته بود، که نشاندهنده اختلافات بر سر رهبری و ادامه قدرت نتانیاهو، هدایت جنگ و ناکامی در بازگرداندن همه گروگانها بود.
در همین حال، حملات به اسرائیل از سوی آنچه که اسرائیلیها آن را «حلقه آتش» مینامند – با اشاره به ایران و نیروهای نیابتی آن در غزه، عراق، لبنان و سوریه – افزایش یافت و ایران مستقیما در ماه آوریل و بار دیگر در اکتبر به اسرائیل حمله کرد. تصمیمسازان سیاسی، اطلاعاتی و نظامی اسرائیل برای دههها این «تصور» را پذیرفته بودند مبنی بر اینکه حماس نمیتواند یک حمله بزرگ علیه اسرائیل را سامان دهد. شکست چشمگیر این رویکرد باعث شد که اسرائیلیها به شکلی متفاوت به حزبالله و ایران نگاه کنند – یعنی به تواناییها نگاه کنند، نه به نیات فرضی. بنابراین مسائل امنیتی در سال گذشته در اسرائیل غالب شد، که البته جای تعجب ندارد.
رژیم اسرائیل که پس از امضای توافقنامه آبراهام در همسایگی خود به طور فزایندهای احساس امنیت میکرد، اکنون شاهد تهدیدهای بسیاری است. اسرائیلیها اکنون نگرانند و نیاز به ارتش بزرگتر را حس میکنند که به نوبه خود به معنای مالیاتهای بالاتر است و قدردانی آنها از کمکهای ایالات متحده با تمایل به ساخت سلاحهای بیشتر در داخل و فرار از وابستگی بیش از حد به واشنگتن همراه شده است.سال سختی است و اکثر اسرائیلیها انتظار دارند چالشهای بیشتری به دنبال داشته باشند. آنها در دهههای 1940، 1960 و 1970 با خطر بیشتری مواجه بودند، اما اکنون، مانند دهههای گذشته، دولت صهیونیستی میداند که باید برای آینده خود بجنگد.
احیای آرمان فلسطین در جهان
منصور براتی / پژوهشگر مسائل اسرائیل
دلایل و ریشههای شکلگیری 7 اکتبر پیش و بیش از هر چیزی این است که ما یک مناقشه حلنشده داریم؛ یعنی مناقشه بین اسرائیل و فلسطین یک مناقشه حلنشده باقی مانده است. اگرچه در برخی اوقات طرفین به سمت حل شدن آن حرکت کردند یا بعضی از قدرتهای بینالمللی و کشورهای منطقه تلاش کردند که با میانجیگری دو طرف را به سمت نوعی توافق سوق دهند. توافقات اولیهای هم بین برخی جریانهای اسرائیل و فلسطین در دورههایی به وجود آمده بود، اما این مناقشه حلنشده باقی ماند. از اواخر سال ۲۰۱۰ به بعد دیگر شاهد مذاکرات جدی بین تشکیلات خودگردان و اسرائیل نیستیم. تشکیلات خودگردان به عنوان طرفی که اهل سازش با اسرائیل بوده و در جریان توافقات اسلو موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت تا خود به دولت مستقل فلسطینی تبدیل شود، نهتنها به این هدف دست پیدا نکرده، بلکه در طول سالهای بعد از ۲۰۱۰ تقریبا بسیاری از داشتههای قبلی خود را از دست داده است.
این اتفاق در نتیجه دو روند بوده است؛ نخست به قدرت رسیدن راستگراها در اسرائیل است که به صورت متوالی از سال 2009 بهجز یک بازه یک و نیم ساله در قدرت بودهاند. تلاش آنها بر این بود تا امتیازاتی را که فلسطینیها دارند، محدود کنند. به این ترتیب رفتهرفته با شهرکسازیهایی که اسرائیلیها در کرانه باختری انجام دادند، اساسا وزن سیاسی و اهمیت تشکیلات خودگردان برای فلسطینیها را بسیار کاهش دادند. به همین دلیل در طول زمان اهمیت جریان سازش روزبهروز کمتر میشود و چشمانداز تشکیل فلسطین مستقل هم از طریق مذاکره، تضعیف شده است. روند دوم، روند مقاومت بود که از همان زمان توافق اسلو، گروههایی پیدا شدند که مخالف مذاکره با اسرائیل بودند و حقوق فلسطین را همچنان میخواستند از طریق مبارزه مسلحانه با اسرائیل استیفا کنند.
این امر باعث شد که جایگاه جریان سازشکار تضعیف شود. در عین حال در برخی موارد پاس گل جناح راست داده شده بود. اما در مقابل راستگراها با اقداماتشان جریان سازش را تضعیف کردند و به صورت ناخواسته بین فلسطینیها به تدریج جریان مقاومت را تقویت کردند. چون اشغالگری باعث میشود که تمایل به مقاومت در میان اعضای یک جامعه بیشتر شود. همچنین برای بررسی هفتم اکتبر باید به بررسی علل و ریشههای آن نیز پرداخت.
یک سال پیش و در 7 اکتبر گروههای مقاومت سعی کردند مناقشهای را که همیشه برعکس بوده و همواره اسرائیلیها به عنوان شروعکننده حمله بودند، مختل کنند. در جنگ سیف القدس که در سال 2021 اتفاق افتاد، برای اولین بار حماس به خاطر موضوع تخلیه محله شیخ جراح به اسرائیل اولتیماتوم داد که اگر این محله تخلیه شود، به آنها حمله خواهند کرد. در پاسخ اسرائیل این حمله را آغاز کرد و جنگ 11، 12 روز به طول انجامید. در سال ۲۰۲۳ حماس آمد نشان دهد که توانمندی حمله زمینی به اسرائیل را دارد. حماس درسال 2021 سعی کرد با اولتیماتوم حمله برای اسرائیل شرط بگذارد ولی در 2023 این اقدام را عملیاتی کرد. امروز بعد از گذشت یک سال اگرچه که اسرائیل نیز آسیبهایی دیده ولی وضعیت در نوار غزه بسیار پیچیده است.
اسرائیلیها موفق شدند برخی از مناطق را به تصرف خودشان درآورند اما در جنگ پیروز نشدهاند. به عنوان مثال در برخی از مناطق ارتش اسرائیل چند بار عملیات انجام داده و چند بار یک منطقه را تصرف کرده است. مثلا گفته میشود اسرائیلیها اردوگاه نصیرات را شش مرتبه تصرف کردند. در نهایت جنگ در هر زمانی و با هر نتیجهای که تمام بشود، مقاومت فلسطین دچار آسیبهایی شده و باید مشغول تجدید سازمان و تقویت خودش باشد تا دوباره بتواند بهروز قبل از هفتم اکتبر بازگردد. اما اگر نتایج دیگر را در نظر بگیریم شاید احیای آرمان فلسطین در دنیا و توافق وحدت ملی بین گروههای فتح و حماس در بین فلسطینیها یکی از دستاوردهای مهمی باشد که در جریان این جنگ شاهد آن بودیم.
چشمانداز استراتژیک خاورمیانه
سوزان مالونی / استاد دانشگاه جان هاپکینز و کارشناس موسسه بروکینگز
جنگ اسرائیل و حماس تلاش قاطعانه سه رئیسجمهور ایالات متحده برای متمرکز کردن منابع آمریکایی و تمرکز بر خاورمیانه را از بین برده است. بلافاصله پس از حمله حماس در ۷ اکتبر، جو بایدن رئیسجمهور ایالات متحده به سرعت برای حمایت از اسرائیل و جلوگیری از گسترش خصومتها اقدام کرد. اما این درگیری به یک بنبست جهنمی تبدیل شده است. با وجود ماهها عملیات شدید برای از بین بردن حماس، کشته شدن دههاهزار غیرنظامی فلسطینی و ایجاد یک فاجعه انسانی در نوار غزه، اسرائیل ناکام مانده است. با گسترش بحران، مواجهه ایالات متحده در خاورمیانه نیز افزایش مییابد.
یکی از بازیگران منطقهای بهویژه از تردید یا عدمتعامل واشنگتن سود میبرد: جمهوری اسلامی ایران. در واقع، وضع موجود در خاورمیانه فرصتی برای دستیابی به موفقیت در استراتژی چهار دههای تهران به منظور تضعیف یکی از اصلیترین دشمنان منطقهای خود، اسرائیل - و تحقیر ایالات متحده و کاهش شدید نفوذ آن در منطقه است. تهران استراتژی حسابشدهای برای توانمندسازی شبهنظامیان نیابتی ایجاد کرد - طرحی که با دامنه حمله ویرانگر حماس و حملات بعدی شبهنظامیان وابسته به ایران در عراق، لبنان و یمن اثبات شد. یکی از مؤلفههای کلیدی استراتژی ایران در همسایگیاش، پرورش «محور مقاومت»، شبکهای از شبهنظامیان منطقهای با ساختارهای سازمانی باز، منافع متداخل و پیوند با نهادهای امنیتی و مذهبی ایران بوده است.
ایران با پرورش حزبالله به عنوان الگو، تلاش و منابع عظیمی را برای پرورش گروههای شبهنظامی در سراسر خاورمیانه اختصاص داده است. حمایتی که ایران از گروههای شبهنظامی فلسطینی، بهویژه جهاد اسلامی فلسطین و حماس انجام داد، در دهههای بعد فواید زیادی را به همراه داشت. این روابط سکوی پرشی را برای نفوذ ایران در نقاط عطف کلیدی برای ثبات منطقه فراهم کرد. از 7 اکتبر، ایران از وحشت اسرائیلیها خرسندشده و از آن برای ارتقای جایگاه خود استفاده کرده است. وضع موجود فرصتی را برای جمهوری اسلامی به منظور از سرگیری نقش رسمی در رایزنیهای فرامنطقهای فراهم کرده است.
رهبران ایران دیپلماسی فعال را با نمایش قدرت همراه کردهاند که قصد دارد عزم آمریکا را آزمایش کند. ترکیبی از اظهارات، دیپلماسی و اقدام که ایران از 7 اکتبر ماهرانه به کار گرفته است، برخی از دیرینهترین اولویتهای ایدئولوژیک و استراتژیک آن را به پیش میبرد. چشمانداز استراتژیک پس از 7 اکتبر در خاورمیانه، چشماندازی است که تا حد زیادی توسط ایران ایجاد شده و بر مبنای نقاط قوت آن عمل میکند. تهران فرصت یافته تا منافع اسرائیل و ایالات متحده را تضعیف کند. حقیقت این است که جمهوری اسلامی اکنون در موقعیتی بهتر از هر زمان دیگری قرار دارد. در صورت عدمکنترل، گسترش چشمگیر نفوذ ایران تاثیرات زیادی بر اسرائیل، منطقه وسیعتر و اقتصاد جهانی خواهد داشت.
روز بهتری برای اسرائیل وجود ندارد
دالیا داسا کای/ عضو ارشد مرکز روابط بینالملل یوسیاِلاِی
از زمان حمله 7 اکتبر، رهبران اسرائیل انگیزه زیادی پیدا کردند تا قدرت بازدارندگی در هم شکسته این کشور و هاله شکستناپذیری را که با حمله حماس منفجر شده بود، بازگردانند. اما این یک موفقیت زودگذر است (اگر بتوان آن را موفقیت خواند) که هزینهها و پیامدهای غیرقابل پیشبینی به همراه دارد. پس از یک سال جنگ، احتمال واقعی «روز بعد» بهتر در غزه یا بقیه منطقه وجود ندارد. صحبت در واشنگتن مبنی بر سرمایهگذاری برای «تغییر شکل دادن» به خاورمیانه، به باورهای نادرستی بازمیگردد که حمله آمریکا به عراق در سال 2003 را به نتایج فاجعهبار سوق داد. ادامه درگیری نظامی به منطقه آسیب میزند و به منافع ایالات متحده ضربه میرساند. چشمانداز یک روز صلحآمیز روز بهروز دورتر میشود. در عوض تصویری از ادامه جنگ، افزایش آمار کشتهها، تخریب فاجعهبار، آوارگی دستهجمعی و شرایط وخیم انسانی در حال ظاهر شدن است.
در همین حال، گروگانهای اسرائیلی باقیمانده همچنان در تونلهای زیرزمینی غزه به سر میبرند. فراتر از این مصیبتهای کنونی، پیامدهای نهفته بلندمدتی نیز وجود دارد که البته به هیچ وجه اجتنابناپذیر نبود. انتخابهایی که نتانیاهو و ائتلاف حکومتی افراطیاش در حال حاضر انجام میدهند میتواند چند دهه تلاشهای پیشینیان را بر باد دهد. اگر این عملیات ادامه پیدا کند، اسرائیل ممکن است به طور پیشفرض بخشهایی از غزه، کرانه باختری و حتی جنوب لبنان را دوباره اشغال کند. نیازی به گفتن نیست که این روز بسیار تاریکتر از آن چیزی است که بسیاری تصور میکردند. اما این یک احتمال واقعی با پیامدهای بالقوه وخیم است. اشغال، مجددا امنیت بلندمدت اسرائیل را تهدید، آرزوهای فلسطینیها برای استقلال را نابود و کل منطقه را بیثبات میکند.
اسرائیل بدون هیچ استراتژی سیاسی به سمت شکست میرود. اعتقاد به نیروی نظامی بیرحمانه برای بازگرداندن بازدارندگی و دو برابر کردن رویارویی با ایران و متحدانش بدون برنامه بازی سیاسی یا استراتژیک، بعید است که پویایی نوظهور منطقهای که برنامهریزان نظامی اسرائیل را نگران میکند، تغییر دهد.
همچنین بعید است که اعضای «محور مقاومت» را که ممکن است به شیوههای غیرمنتظره بیشتری روی آورند و اسرائیل را غافلگیر کنند، بازدارد.اگر اسرائیل همچنان بر این باور است که ادغام کاملتر خود در خاورمیانه از طریق بستن قراردادهای عادیسازی با همسایگان عرب، نیروهای رقیب را به حاشیه میبرد و دشمنی آنها را با اسرائیل کاهش میدهد، باید این واقعیت را تغییر دهد. عملیات نظامی تاکتیکی چشمگیر ممکن است توهم پیروزی ایجاد کند، اما تنها صلح پایدار با فلسطینیها میتواند امنیت واقعی را به ارمغان بیاورد.
چنین پایان بازی روز بهروز محتملتر به نظر میرسد. اما نمیتواند امنیت بلندمدتی را که اسرائیل به دنبال آن است به ارمغان بیاورد. در عوض، اسرائیل را در چرخهای از جنگ و انزوای جهانی قرار میدهد. اسرائیل به موفقیتی نیاز دارد که تصویر فعلی و خیالی از پیروزی را زیر سوال ببرد و اذعان کند که پیروزی واقعی بدون صلح امکانپذیر نیست. برای درک اینکه مسیری متفاوت و واقعبینانه رو به جلو وجود دارد، باور به «خاورمیانه جدید» از مسیر اشغالگری و جنگ دائم میسر نیست؛ راهی که اسرائیل در پیش گرفته است.
دنیای اقتصاد
ارسال نظر: